داستانی از فرزندپروری به شیوه ژاپنی
تفاوت فرزندپروری در انسان و سایر موجوادات
در بین تمام موجوداتی که از فرزندان خود مراقبت میکنند، تنها انسان است، که به موضوع فرزندپروری نگاه متفاوتی دارد.
فرزندپروری در سایر موجودات، مسئلهای است که در طول سالیان و قرنها بدون تغییر باقی مانده است. اما این ما انسانها هستیم که در دورههای مختلف زمانی و بسته به فرهنگ و جامعهای که در آن زندگی میکنیم و باورها و عقایدی که داریم، روشهای متفاوتی را در پرورش کودکان خود انتخاب کرده و میکنیم. هر چند همه والدین در تمامی جهان اشتراکاتی را در این زمینه دارند، اما در بسیاری مسائل هم تفاوتهای چشمگیری وجود دارد.
ملاکهای فرزندپروری صحیح
فارغ از همه این موارد، چیزی که درستی و غلطی شیوه های فرزندپروری ما را نشان میدهد، نتایج عملکرد ما در پرورش فرزندانمان است و در این زمینه، نتیجه عمل ما نوجوانان، جوانان و بزرگسالانی هستند، که از دل شیوه های تربیتیای که اتخاذ میکنیم، پا به عرصه زندگی میگذارند.
هدف از فرزندپروری و وجود دورانی به نام کودکی در زندگی انسان، پرورش یافتن در ابعاد گوناگون و مهیا شدن برای ورود به زندگی بزرگسالی است. بنابراین چیزی که میتواند راهنمای والدین برای انتخاب روش صحیح تربیت فرزندان باشد، درنظر گرفتن نیازهای آنها در عرصه زندگی و در برهههای مختلف آن است.
تاثیر شیوههای تربیتی بر آینده فرزندان
بعضی از خصوصیات رفتاری و شخصیتی هستند، که وجود آنها در یک فرد میتواند سبب بهبود کیفیت زندگی برای او گردند و به عکس عدم وجود آن ویژگیها، باعث بروز دردسرها و مشکلات کوچک و بزرگی برایش شوند.
از جمله این ویژگیها می توان به وظیفهشناسی و مسئولیتپذیری، توانایی برخورد مناسب با مسائل و پیدا کردن راه حلها، خلاقیت، پشتکار، انعطافپذیری، جسارت و شهامت، اعتماد به نفس، رهبری یا مشارکت سالم در گروه و… اشاره کرد.
نکته مهم اینجاست که همه این موارد تابع نحوه تربیت ما در خانواده و تجربیات قبلیمان هستند. هیچ کس در بدو تولد به همه این ویژگیها مسلط نیست. اما به مرور با توجه به شرایطی که در آن پرورش یافتهایم، هر کدام از این موضوعات و میزان آنها را، به عادات فکری و رفتاری خود تبدیل میکنیم.
یعنی بر اساس فرصتی که به ما داده شده و انتظاراتی که خانواده و اطرافیان از ما داشتهاند، میآموزیم و میپذیریم که تا چه حد مسئولیتپذیر، خلاق، جسور، حلّال مسئله، باپشتکار، قابل اعتماد، انعطافپذیر و… باشیم و این میزان، هر مقدار که باشد، شرایط زندگی آینده و بزرگسالیمان را تعیین کرده و انسانها را در طیف گستردهای دستهبندی مینماید.
اگر در کودکی به ما مسئولیتهایی سپرده شده باشد، ما یاد خواهیم گرفت که وظیفهشناس و مسئول باشیم؛
اگر والدین تمامی وظایف ما را، خود به عهده گرفته باشند، ما ناتوان، وظیفهنشناس و بیمسئولیت بار میآییم و روحیهای طلبکارانه را در خود پرورش خواهیم داد.
اگر در کودکی به ما اجازه داده شود که با مسائل کوچکی مواجه شویم و آن ها را حل کنیم، یاد خواهیم گرفت که حلال مسئله و با پشتکارباشیم و به تواناییهای خود اعتماد کنیم،
اگر والدین به جای ما فکر کرده و مسئله حل کرده باشند، نهتنها از حل مسائل کوچک و بزرگ زندگی خود عاجز خواهیم ماند، بلکه با شکلگیری خودپندارهای ضعیف، با ناتوان پنداشتن خود، حس میکنیم که فردی نالایق و محکوم به شکست هستیم.
اگر شرایط تجربه و دستکاری محیط اطراف را به شکل دلخواه داشته باشیم، افرادی خلاق و آموزشپذیر خواهیم شد،
اگر با انواع موانع بر سر این راه مواجه شده باشیم و تجارب اندکی از محیط و زندگی کسب کرده باشیم، افرادی غیرخلاق، با آموزشپذیری پایین و ذهنی بسته خواهیم بود.
و این اگرها همچنان ادامه خواهند داشت…
موانع
نکته مهم و قابل توجه اینجاست که اغلب والدین ویژگیهای شخصیتی ارزشمند برای فرزندشان را میشناسند، اما چیزی که مانع کسب نتیجه دلخواه میشود، این است که بسیاری از آنان به این حقیقت پی نبردهاند که همین رفتارها، عادات و باید و نبایدهای ساده زتدگی روزمرهاند که موجب تقویت یا نابودی آن روحیهها در کودکان میشوند.
هیچ پدر و مادری نیست که نخواهد فرزندی بپروراند که قوی، با اعتماد به نفس، خلاق، مسئولیتپذیر یا حلّال مسئله باشد، اما گاهی نمیدانیم که چگونه با رفتارهایی بسیار ساده باعث نابودی یک ویژگی ارزشمند در فرزندانمان میشویم.
موضوع دیگری که نقش اساسی در پرورش فرزندانی فاقد این ویژگیها بازی میکند، نیتهای خیری است که والدین را از مسیر اصلی و درست تربیتی دور کرده و به بیراهه میکشاند.
از جمله این نیات خیر می توان به تعاریف نادرستی که از پدر و مادر خوب در ذهنمان داریم، اشاره کرد. دلسوزی بیش از حد و احساس ترحم زیاد به کودکان، ناتوان دیدن آنها در انجام بسیاری کارها یا درکشان از بعضی موضوعات، بهانههایی مانند مراقبت همهجانبه از کودک و حفظ سلامت، ایمنی یا پاکیزگی او، ترس از بیمبالات جلوه کردن در نظر سایرین و بسیاری موارد اینچنینی، همان دلایل به ظاهر خیرخواهانهای هستند، که میتوانند والدین را از انجام وظیفه اصلی خود در قبال فرزندانشان گمراه نمایند. البته جای تاسف دارد که در فرهنگ ما، بسیاری از این ضعفهای والدین در حیطه وظایف پدر یا مادر دلسوز و خوب قرار گرفتهاند.
راهکار
ایجاد و حفظ تعادل در تمامی جنبههای زندگی، از جمله فرزندپروری، میتواند سبب شود که به یک زندگی موفق، همراه با آرامش و کسب نتایج دلخواه دست یابیم.
اجازه دادن به کودکان برای حل مسائل کوچک خود، در عین حمایت از آنها، سپردن مسئولیتهایی از زندگی به فرزندان در عین نظارت بر عملکردشان، باز نمودن فضاهایی برای کسب تجربیات ارزشند در ضمن مراقبت از سلامت و ایمنی آنان و … میتواند تعادل مورد نظر را در این جنبه برایمان به ارمغان آورد.
دیدن الگوهای متفاوتی از تربیت و پرورش کودکان در سایر افراد یا جوامع، با نتیجه و محصولی متفاوت از ما، میتواند در یافتن شیوههای تربیتی بهتر برای فرزندانمان تاثیرگذار باشد.
فایل صوتی زیر به ماجرای یکی از این نمونهها میپردازد و شما را به شنیدن و تأمل در آن دعوت مینمایم.
برای دانلود و ذخیره این فایل، روی سه نقطه در گوشه سمت راست فایل کلیک کنید و Download را انتخاب کنید.
مطلب پیشنهادی بعدی برای شما:
آموزش کودکان به سبک دوران اتوهای زغالی!؟
ریشه یابی غلط های املایی دانش آموزان دبستانی
دیدگاهتان را بنویسید