موانعی که بر سر راه انشانویسی دانشآموزان ایجاد میکنیم…
بر خلاف تصور رایج، انشا یکی از دروس بسیار مهم مدرسه و انشانویسی یکی از مهمترین و خلاقانهترین بخشهای آموزش زبان است.
انشانویسی یکی از آخرین مراحل یادگیری زبان است که مهارتهای مختلفی را می طلبد و فرد را در استفاده از آموختهها و دانستههای پیشین خود در زمینه زبان و تفکر، به چالش میکشد.
نوشتن انشا به اندازه حل کردن یک مسئله منطقی یا ریاضی یا فکر کردن به جواب یک معما می تواند، برای پرورش ذهن و تفکر ما مفید باشد.
با اینکه انشا همیشه یکی از دروس ثابت در برنامههای درسی مدارس بوده است، اما هیچگاه چنان که لازم و شایسته بوده، به آن بهایی داده نشده است.
موضوع بدتر آنکه، نه تنها بهایی به آن داده نشده و همیشه یکی از دروس فرعی و بی اهمیت مدرسه قلمداد شده است، بلکه هیچ زمانی آموزش مناسبی هم برای آن وجود نداشته است. انگار که هر فردی که میخواهد انشا یا متنی بنویسد باید مهارتهای لازم برای انشانویسی را یا به طور مادرزاد در خود داشته باشد و یا به خودی خود، از محیط زندگیش کسب کرده باشد.
احتمالاً وظیفه مدرسه و کلاس انشا هم، صرفاً محک زدن میزان این تواناییهای مادرزادی و یا اکتسابیِ خود به خودی است!
اما موضوع به همین جا هم ختم نمی شود و مسئله بدتری که در این میان وجود دارد این است که ما نه تنها به این درس اهمیت لازم را نمی دهیم، نه تنها برای آن آموزش خاصی به دانشآموزان نمیدهیم، بلکه ناآگاهانه با رفتارهای اشتباه و به ویژه بازخوردهایی که به اولین متنها و جملات نوشته شده توسط یک کودک از خود بروز میدهیم، موانع ذهنی و عاطفی بزرگی بر سر راه تفکر و خلاقیت او در زمینه انشانویسی ایجاد مینماییم.
یکی از اولین و مهمترین اقدامات ما برای رشد دادن این مهارت ارزشمند در کودکان، آگاهی به این مسئله و پذیرش آن و در مرحله بعد، تلاش برای حذف این موانع از سر راه دانشآموزان است.
در ویدیوی زیر به توضیح این مسئله پرداخته شده است و امیدوارم که با به یاد آوردن احساسات خود در دوران کودکی و قرار دادن خود به جای کودکی که امروز شاهد چنین رفتاری از طرف یک فرد بزرگسال (والدین، آموزگار و…) است، بیشتر به اهمیت آن پی برده و از تکرار آن اجتناب نمایید.
باید توجه داشته باشیم که در بسیاری از اقدامات اشتباهی که بزرگسالان در مقابل کودکان از خود نشان می دهند، هدف اصلی آن فرد بزرگسال، کاملاً خیرخواهانه است و به دلیل تکرار و عمومیت زیاد، کسی در نادرستی یا عاقبت منفی آن تردیدی به خود راه نمی دهد. این جاست که لزوم بازنگری به اعتقادات و باورها و رفتارهای نشأت گرفته از آنها اهمیت بسیار بیشتری پیدا خواهد کرد.
اگر قسمت قبلی این ویدیو را ندیده اید، از اینجا آن را مشاهده نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید