آموزش ریاضی یا خیانت به کودکان!(یک خاطره تأمل برانگیز)
هدف اصلی از آموزش ریاضی به کودکان
به نظر من خیلی از ما فراموش کرده ایم که هدف اصلی از مدرسه رفتن یا آموزش دادن ریاضی یا هر مطلب دیگری به کودکان به چه منظور و برای رسیدن به چه هدفی بوده است؟
آیا ما ریاضی را به کودکان آموزش می دهیم که فقط بتوانند سوالات ریاضی را جواب بدهند؟
آیا ما خواندن و نوشتن را به آنها یاد می دهیم که در امتحان املا یا روانخوانی فارسی نتیجه خوبی به دست بیاورند؟
به نظر من امتحان گرفتن از بچه ها در سنین پایین، هر چند لزومی ندارد و عوارضش بسیار بیشتر از فوایدش است، اما اگر هم هست در واقع باید امتحان کردن خودمان باشد که بدانیم به عنوان آموزگار، تا چه حد موفق بوده ایم.
حتی به جز این هم، هدف از آموزش کودکان هر چه که باشد، مسلماً نه جواب دادن به یک سری سوالات است و نه گرفتن نتایج در تعدادی آزمون مشخص.
اما متاسفانه در ذهن بسیاری از آموزگاران، امتحان تبدیل به هدف اصلی آموزش شده است.
به همین خاطر است که چنین جملاتی را در کلام خیلی از آموزگاران می شنویم:
«به این مسئله خوب دقت کنید، توی امتحان داده میشه.»
«اگر توی امتحان اینو بپرسیدند، این طوری جواب بدید.»
«این موضوع مهم نیست، توی امتحان نمیاد.»
و….
موضوع تأسف برانگیز در این رابطه، این است که چنین نگاهی نه تنها ما را از هدف اصلی آموزش کودکان دور می کند، که حتی باعث می شود که نحوه تدریس یا انتقال آن موضوع را فقط با نیت رساندن کودکان به توانایی پاسخ دادن به سوالات امتحانی انتخاب کنیم.
این نگرش آسیب های جبران ناپذیری به کودکان می زند، زیرا آنها در دورانی از مراحل رشد خود به سر می برند که در حال شکل دهی به ساختار فکری و نحوه اندیشیدن خود هستند.
آموزش های نامناسب ناشی از دیدگاهی نامناسب، علاوه بر نرساندن کودک به اهداف اصلی آموزش، می تواند سبب شکل گیری یک نحوه تفکر و نگرش اشتباه، حتی نسبت به کلیت زندگی در او گردد.
رسیدن به جواب درست از راه غلط و رواج آن در آموزش ریاضی به کودکان
من معتقدم رسیدن به جواب درست از راه غلط، کوچکترین ارزشی برای پاسخ دهنده ایجاد نخواهد کرد، اما این شیوه در درس ریاضی بسیار رایج است.
هر چند که این دیدگاه غلط، در همه موضوعات آموزشی به چشم می خورد، اما فکر می کنم که در درس ریاضی یا شایع تر است و یا قابل مشاهده تر؛ اکثر راه حل ها و تکنیک های رسیدن به پاسخ و حتی بیشتر عبارت هایی که به عنوان فرمول یک مسئله خاص(مانند محاسبه محیط و مساحت اشکال هندسی و…) به ما آموزش داده شده اند، از همین دیدگاه غلط رواج یافته اند.
به دلایل مختلفی از جمله نحوه آموزش، محیط و شرایط زندگی، وجود یا عدم وجود امکانات کافی و مهم تر از آن نحوه استفاده از آن امکانات و همچنین توقع سطح بالای ما و سیستم آموزش سنتی از دانش آموزان، تعدادی از کودکان، در درک مفاهیم ریاضی با مشکل مواجه می شوند.
از طرفی معیار قرار گرفتن نتایج قابل مشاهده ای مانند نمره یا نتیجه آزمون، سبب می شود که آموزگاران بیشتری برای رهانیدن خود و دانش آموزانشان از مخمصه این درس، رو به راه حل های موقتی و میان بری بیاورند که با احتمال خطای اندک، نتیجه قابل مشاهده مطلوبی به دنبال خواهند داشت.
در چنین شرایطی، بعضی از آموزگاران ترجیح می دهند که به جای آموزش تفکر منطقی به موضوعات ریاضی و رساندن کودکان به درک مناسبی از مفاهیم این درس، که زمان و انرژی بیشتری را می طلبد و شاید از نظر نتیجه هم کمتر قابل لمس یا مشاهده آنی باشد، به دنبال آموزش تکنیک های سریعِ رسیدن به پاسخ باشند.
در ویدیوی زیر با ذکر یک خاطره از یک دانش آموز دبستانی که شخصاً با آن مواجه شدم، به توضیح بهتر و دقیق تر این موضوع می پردازم.
دیدن این ویدیو را به صورت ویژه به همه آموزگاران محترم توصیه می کنم.
مدت زمان ویدیو: 14 دقیقه
برای دانلود ویدیو روی ویدیو کلیک راست کنید و Save video as را بزنید.
قسمت اول این ویدیو: «چگونه حل مسئله های ریاضی را برای کودکان ساده تر کنیم؟»
دیدگاهتان را بنویسید