چگونه فرزندی تربیت کنیم که از یادگیری لذت می برد و سریعتر و آسان تر می آموزد؟
چرا بعضی از دانش آموزان در مدرسه با مشکلات یادگیری مواجه می شوند؟
در طول سالهایی که توی مدرسه کار کرده ام هر سال با یه گروهی از بچه ها مواجه می شیم که یادگیری خوبی ندارند و همون هفته ها و روزهای اول در کلاس قابل تشخیص هستند. البته مشکلات یادگیری در بین بچه ها مسئله نسبتاً شایعی است که به دلایل و در انواع مختلفی بروز می کنه اما اگر بچه هایی با مشکلات خاص و مهم یادگیری رو کنار بگذاریم، با گروهی مواجه هستیم که اتفاقاً مشکلات بزرگ و خاص ندارند، مشکلات زمینه ای مشخصی ندارند و به معنای واقعی و علمی کلمه اختلال آموزشی هم ندارند، هر چند که متأسفانه بیشتر وقت ها این برچسب رو دریافت می کنند.
این بچه ها در یادگیری ضعیف به نظر می رسند، اشتیاقی به یادگیری ندارند و معمولاً به هیچ محرک مثبت یا منفی ای هم پاسخ نمی دهند.
من با خیلی از این بچه ها و والدینشون از نزدیک مواجه شدم و صحبت کردم. چیزی که میشه در این بچه ها دید اینه که ذهن این بچه ها برای یادگیری تربیت نشده. مثل یک جعبه کادو پیچ شده که حتی روبان روی اون رو هم باز نکرده باشن.
این کودکان آموزش پذیری خوب و بالایی ندارند و ذهنشون برای یادگیری تربیت نشده.
منظورم از تربیت ذهن برای یادگیری به هیچ وجه آموزش مستقیم نیست. منظورم بردن کودک به کلاس های مختلف و رنگارنگ آموزشی نیست. منظور من هیچ کار خاص و عجیب و غریبی به جز اجازه دادن به رشد طبیعی در یک محیط غنی نیست.
منظور من تجربه های متفاوتیه که هر کودکی در هر محیطی و در هر شرایط خونوادگی و با هر سطح مالی امکان کسب اونا رو داره.
منظورم تجربیات حسی متفاوته، تجربه های مختلف بویایی، لامسه، بینایی و….
منظورم بازی های معمول کودکانه است.
احتمال مشکلات یادگیری برای چه کودکانی بیشتر است؟
وقتی با این بچه ها و گذشته اونا تا قبل از مدرسه آشنا می شیم، متوجه می شیم که اغلب اونا ۶ سال قبل از ورود به مدرسه رو از دست داده اند.
اونا کمتر با کودکان دیگه تعامل داشتند، کمتر بازی کرده اند، کمتر اجازه پیدا کردند که کارهای مختلف و جدیدی انجام بدهند و یا به هر چیزی دست بزنند و بیشتر مورد امر و نهی و بکن و نکن های والدین قرار گرفته اند.
والدین این بچه ها معمولاً به دنبال این بوده اند که به هر طریقی که شده، به اصطلاح، شر اونا رو از سر خودشون باز کنند تا بتونن به کارهای خودشون برسن و معمولاً هم یکی از بهترین گزینه ها برای این کار، نشوندن اونا پای تلویزیون یا هر ابزاریه که کودک خودش هیچ دخالت و نقشی در اون نداره به جز یک ناظر منفعل بودن.
حقیقت اینه که والدین هم حق دارند. خیلی ها گرفتار و پرمشغله هستند و فرصت کافی برای رسیدگی و وقت گذاشتن با کودک رو ندارند ولی حداقل می تونن فضای امن و مناسبی فراهم کنند که حتی اگر شده برای ساعتی در طول روز کودک فرصت کسب تجربه و بازی رو داشته باشه.
البته وقتی به خیلی از والدین این کودکان این حرف رو می زنی میگن اتفاقا اون کلی اسباب بازی داره ولی باید بدونیم که داشتن اسباب بازی به معنی بهره بردن از اونا نیست.
چه راههایی برای افزایش آموزش پذیری کودکان وجود دارد؟
بازی:
بازی و اسباب بازی، نقش مهمی در آموزش پذیری کودکان دارند ولی اولاً اسباب بازی هم باید ویژگی هایی داشته باشه تا ارزشمند تر باشه و ثانیاً از همون اسباب بازی ارزشمند هم باید درست و کافی استفاده بشه تا اثرگذار باشه.
خیلی از ماها اسباب بازی رو همین جوری بر اساس رنگ و شکل و بعضی ویژگی ها و تعریف های فروشنده می خریم و البته بیشترمون هم اسباب بازی رو به کودک تحویل می دیم و می ریم دنبال کار خودمون.
در حالی که بچه ها حتی برای بازی با اسباب بازی هم گاهی وقت ها نیاز دارن که همراهی بشن. هدایت بشن و توجهشون به نکات مهمی جلب بشه. و البته اکثر بچه ها از تنها بازی کردن هم لذت نمی برند و به سرعت اونو رها می کنند.
فعالیت های جدید:
به غیر از اسباب بازی که مشخص ترین و متداول ترین ابزار یادگیری کودک می تونه باشه، هر فعالیتی هم که یک تجربه جدید و متفاوت برای کودک به حساب بیاد و حتی به اندازه سر سوزنی اونو به فکر وادار کنه و به چالش بکشه، در حال رشد دادن و تقویت قوای ذهنی کودکه و می تونه ارزشمند و مفید باشه و البته می تونه برای کودک به شیرینی بازی یا اصلاً خود بازی باشه.
بر این اساس یه کار متفاوتی که کودک قبل از این انجامش نداده حتماً می تونه این ویژگی رو داشته باشه.
خیلی از کارهای خونه و آشپزخونه می تونن بهترین فعالیت های آموزشی برای کودک به حساب بیان.
مثل گرفتن پوست یه میوه با یه کارد میوه خوری، رنده کردن یه هویج، شستن برنج، قیچی کردن یه تکه پارچه، کوبیدن یه میخ به دیوار یا باز کردن یه پیچ، که وقتی کودک برای اولین بارها می خواد اونا رو تجربه کنه حسی از اعتماد به نفس و مهم بودن همراه با مورد توجه قرار گرفتن توسط والدین و اشتیاق برای انجام یه کار جدید رو در کودک برانگیخته می کنه، اونو به چالش می کشه و تجربه های ارزشمندی بهش میده و قوای فکری و جسمی اونو برای انجام بهتر اون کار برانگیخته می کنه و همه این موارد در آموزش پذیری یک کودک نقش مهمی دارند.
مسئله اصلی اکثر والدین در مورد چنین فعالیت هایی، ترس از خطرهای احتمالی مثل آسیب دیدن کودکه. بریدن دست یا خوردن ضربه چکش بر روی انگشت و… در حالیکه اگر خطرات در همین حد جزئی باشن، خودشون می تونن تجربه های مفید و ارزشمندی باشن. مسلماً هیچکس از یه ضربه کوچک و یا خراش جزئی از پا در نمیاد. هر چند که احتیاط و نظارت بر کار اونا شرط عقله و حتماً باید در کنارشون باشید و بر کارشون کنترل داشته باشید تا از خطرات جدی محافظت بشن. فعالیتی هم که بهشون محول می کنید باید با توجه به سن و تجارب قبلیشون باشه.
اوایل از کاردهای پلاستیکی استفاده کنید، به جای یه چکش سنگین از یه گوشت کوب سبک استفاده کنید و خودتون کنارشون باشید.
اما همه کارهای جدیدی هم که میشه به کودک واگذار کرد، پرخطر نیستند. مثل شستن برنج یا حبوبات، کندن پوست سیب زمینی پخته شده و… که در این موارد باید فقط نگرانی های بی موردمون مثل ترس از خرابکاری های کودکانه رو کنار بذاریم و اجازه بدیم بچه ها از این کارها حتی اگر نتونن کامل انجامش بدهند، تجربه ای کسب کنند.
تجربه های محیطی:
گروه دیگه ای از فعالیت هایی که می تونن تجربه های عالی و آموزنده ای برای کودک به حساب بیان و آموزش پذیری اونو افزایش بدهند، تجربه های کودک در محیط های مختلف هستند. بازی با آب و خاک و سنگ و چوب و برگ درختان، راه رفتن با پای برهنه روی شن و خاک، استفاده از یه تکه چوب برای جا به جا کردن یک قلوه سنگ، بازی با گل، راه رفتن توی برگ های خشک یا بر روی لبه ی باغچه و یا پریدن وسط یه چاله آب، خیس شدن توی بارون یا لمس دونه های برف و یا راه رفتن با پای برهنه روی یه سطح داغ. همه اینا نمونه هایی از کارهایی هستند که اکثر والدین امروزی حتی از شنیدن اونا وحشت می کنند. در حالیکه همگی ابزارهای آموزشی طبیعت برای ما انسان ها هستند و تجربه های ارزشمند و نابی رو به طور ناخودآگاه به کودک اضافه می کنند.
مسائلی مثل آپارتمان نشینی، داشتن خونه کوچک و امکانات کم بهانه هایی هستند که باعث میشن خیلی از والدین این مسئولیت رو از روی دوش خودشون بردارند و خودشون رو توجیه کنند در حالیکه در هر شرایطی فقط اندکی خلاقیت لازمه تا اون محیط به یه فضای غنی آموزشی برای یه کودک خردسال تبدیل بشه.
یه تشت آب توی حمام، راه رفتن روی لبه جدول هنگام پیاده روی و خیلی کارهای دیگه، ربطی به خونه کوچک و بزرگ یا آپارتمان و روستا و شهر نداره فقط کمی انگیزه، خلاقیت و صبوری می خواد.
اصلاً بیایید بعضی وقت ها هم به جای اینکه خودمون فکر کنیم چه کاری رو به کودک بسپاریم یا چه فعالیتی براش ترتیب بدیم، فقط بهش اجازه بدیم.
کنجکاوی یکی از ویژگی های اصلی و ذاتی کودکانه که خودش اونا رو به سمت کسب تجربه های مختلف سوق می ده ولی خود ماها خیلی وقت ها اونو با دلایل مختلف سرکوب می کنیم.
این بار که خواستید کودکتون رو از انجام کاری منع کنید، یه لحظه مکث کنید. با خودتون کمی فکر کنید. آیا دلیلتون برای مخالفت با انجام اون کار منطقیه؟ و اگر نبود اجازه بدید کودک اونو تجربه کنه. هر چند لازم هم نیست که همیشه با همه خواسته های کودک موافقت کنید، ولی موقع تصمیم گیری به این جنبه موضوع هم فکر کنید.
به نظر شما آیا ارزش یه تجربه، بیش از ارزش تمیز موندن لباس کودک نیست؟ و اگر جوابتون منفیه باید یا دیدگاهتون رو عوض کنید و یا لباس فرزندتون رو!
چون کودکی که ضمن بازی ها و تجربه های مختلف از فکرش استفاده می کنه و به سؤال هایی که ضمن اون فعالیت براش ایجاد میشه پاسخ میده و راه های مختلفی رو برای انجام کاری امتحان می کنه، انگار داره ذهنش رو نرمش میده و ماهیچه های فکرش رو تقویت می کنه.
چنین کودکی آموزش پذیری بالاتری داره به نسبت کودکی که هیچ تجربه فعال و ارزشمندی نداشته و از این مواهب ارزان و در دسترس اما ارزشمند محروم بوده.
شکوفایی توانایی های نهفته در وجود کودکان، فقط با استفاده شدن اون توانایی ها امکان پذیر میشه نه نگهداری شون در صندوقچه وجود کودک.
برای اینکه کودک آموزش پذیرتری داشته باشید که ذهنی پویا و فعال داره، همین حالا به دور و بر خودتون نگاه کنین و ببینین چه کاری هست که امروز یا همین الان می تونین به فرزندتون بسپارین، چه تجربه ای می تونین براش فراهم کنین، اجازه انجام چه کاری رو می تونین بهش بدین و یا کدوم ترس بی موردتون رو می تونین کنار بذارین؟
مطمئناً ارزشش رو داره و البته شاید ارزش اونو در دوران مدرسه فرزندتون بهتر و بیشتر درک کنید و به یاد داشته باشید کودکتون در هر سن و سالی که هست دیر نیست از همین لحظه شروع کنید و ادامه بدید؛ حتی اگر فرزندتون به سن مدرسه رسیده باشه. آموزش پذیری و کسب تجربه های جدید موضوعیه برای تمام عمر ما.
اگر ایده جدید و جالب یا تجربه ای در این زمینه داشتید، خوشحال میشم که در قسمت نظرات اونو ثبت کنید.
ملیحه پورنامداری
این مطالب رو هم مطالعه کنید:
تقویت دست ورزی و مهارت های حرکتی ظریف در کودکان پیش از دبستان
دیدگاهتان را بنویسید