هوش های چندگانه ، منصفانه ترین دیدگاه درباره توانایی های انسان!

هوشهای چندگانه

هوش های چندگانه ، منصفانه ترین دیدگاه درباره توانایی های انسان!

پیدایش نظریه هوش های چندگانه

همون طور که در مطلب “هوش چیست ؟” توضیح داده شد، حدود هشتاد سال بعد از ابداع اولین آزمون سنجش هوش، هوارد گاردنر، استاد دانشگاه هاروارد نظریه هوش های چندگانه رو مطرح کرد و به مخالفت با آزمون های سنجش هوش پرداخت.

او از چند جهت با این آزمون ها مخالف بود. یکی از دلایل او این بود که این آزمون ها فقط بعضی از زمینه های توانایی افراد رو مورد سنجش قرار می دهند و در نهایت فقط بر اساس همین یکی دو زمینه محدود، میزان هوش کلی یک فرد رو تعیین می کنند. در حالیکه توانایی های ذهنی یک انسان بسیار بیشتر از چند حوزه محدوده. اکثر این آزمو ن ها فقط به سنجش هوش منطقی ریاضی، هوش زبانی و در نهایت به نسبت بسیار کمتری به هوش مکانی افراد می پردازند.

دلیل بعدی مخالفت او این بود که او معتقد بود که هوش، ارتباط نزدیکی با توانایی تحلیل مسائل در دل زندگی واقعی و در محیط طبیعی زندگی هر فرد داره و معتقد بود آزمونی که در یک محیط غیرطبیعی و با محول کردن وظایفی که فرد نه قبلاً با اونا مواجه شده و نه احتمالاً در آینده با اونا برخورد خواهد کرد، سعی در اندازه گیری میزان هوش افراد داره و اون رو با یک عدد بیان می کنه فاقد اعتبار لازمه.

او با مطرح کردن تئوری خودش تلاش کرد که توانایی های انسان رو به خارج از مرزهای IQ بکشونه و در نظریه اش، هشت مقوله مختلف رو به عنوان زمینه های هوشمندی انسان بیان می کنه.

مقوله های هوشی تئوری هوش های چندگانه:

هوش زبانی، هوش منطقی ریاضی، هوش مکانی، هوش حرکتی_جسمانی، هوش موسیقایی، هوش میان فردی، هوش درون فردی و هوش طبیعت گرا

هوش های چندگانه

 

 توصیف زمینه های هوشی هشت گانه در افراد:

هوش زبانی:

این هوش که در زبان فارسی، هوش لفظی کلامی هم ترجمه شده به استفاده درست و ماهرانه از زبان چه به صورت گفتاری و چه به صورت نوشتاری اشاره داره.

افرادی که دایره واژگان وسیعی در اختیار دارند، خوب و خلاقانه صحبت می کنند و یا می نویسند، به ساختار و دستور زبان تسلط دارند و اصولاً به بازی با واژه ها و خلق از طریق اونا علاقمند هستند، از هوش زبانی بالایی برخوردارند.

سخنرانان، داستانگوها، خطیب ها یا سیاستمداران در جنبه گفتاری و نویسندگان، شاعران، روزنامه نگاران، ویراستارها یا نمایشنامه نویسان به صورت نوشتاری از این هوش در سطح بالایی بهره می برند.

هوش منطقی ریاضی:

یعنی توانایی استفاده درست از اعداد و ارقام و سایر مفاهیم ریاضی و همین طور بیان استدلالات منطقی و درست در شرایط مختلف.

ریاضیدانان، حسابدارها، کارشناسان منطق، برنامه نویسان کامپیوتر و دانشمندان از این هوش خودشون در سطح بالایی بهره می برند.

هوشمندی در این زمینه نیازمند درک و شناسایی الگوها، روابط و عبارت های منطقی است. مواردی مثل طبقه بندی، استنباط، استدلال، تعمیم، محاسبه، آزمون و فرضیه در این زمینه هوشی کاربرد دارند.

هوش مکانی:

این هوش یعنی درک صحیح جهان به صورت مکانی _ دیداری و توانایی ایجاد تغییر در این ادراک.

افرادی که درک فضایی خوبی نسبت به موقعیت خود و محیط پیرامونشون دارند و نسبت به فضا، خطوط، رنگ، شکل، فرم و رابطه بین اونا درک بالایی دارند و از قدرت تجسم خوبی برخوردارند و یا توانایی بازسازی افکار خودشون رو به صورت گرافیکی دارند و یا در مسیریابی، نقشه خوانی و درک موقعیت خودشون در فضا یا مکانی که هستند، تبحر دارند، از این هوش در سطح بالایی برخوردارند. مثل کسانیکه درک خوب و درستی از فضا و چیدمان عناصر در اون دارند و یا به راحتی در هر موقعیتی مسیریابی می کنند.

افراد شاخص این زمینه هوشی، راهنمایان مسیر، شکارچیان، دیده بانان، طراحان داخلی، نقاش ها، معماران و مخترعین هستند.

هوش حرکتی جسمانی:

یعنی مهارت در به کارگیری کل بدن برای بیان افکار و احساسات و یا استفاده  ماهرانه از دست ها برای ایجاد یا تغییر اشیاء.

مهارت های فیزیکی خاص مانند تعادل، هماهنگی، چالاکی، انعطاف پذیری، قدرت، سرعت و مهارت های لمسی در این حیطه قرار می گیرند.

ورزشکاران، هنرپیشه های پانتومیم، مجسمه سازان، صنعتگران، مکانیک ها و جراحان این هوش خودشون رو در سطح بالایی پرورش داده اند.

هوش موسیقایی:

یعنی توانایی درک، تشخیص، تبدیل و اجرای موسیقی. این هوش نیازمند شناسایی و درک ریتم، طنین و ارتفاع صداها در یک قطعه موسیقی است .

نوازندگان، آهنگسازان و منتقدان موسیقی در حد بالایی از این هوش خودشون بهره می برند.

هوش میان فردی:

یعنی قدرت تشخیص و درک حالات، احساسات، انگیزه ها و مقاصد دیگران.

افرادی که به خوبی از حالات چهره، صداها، ایما و اشاره ها و نشانه های رفتاری به اهداف و احساسات دیگران پی می برند و توانایی پاسخگویی صحیح به اون رو دارند، از هوش میان فردی بالایی برخوردارند. به عنوان مثال رهبرانی که می تونن گروهی از مردم رو تحت تأثیر قرار بدهند تا یک رفتار خاص رو انجام بدهند، از این هوش در سطح بالایی برخوردارند.

هوش درون فردی:

یعنی شناخت عمیق و درک صحیح از توانایی ها، تمایلات درونی، خلق و خوها، علاقمندی ها، نیازها، مقاصد و انگیزه های خود، قدرت خویشتن داری، انضباط شخصی و عزت نفس، در یک کلام خودشناسی.

افرادی که عمیقاً خود و نیازها و تمایلات درونی خودشون رو می شناسند، به اهداف درونیشون برای بروز یک رفتار خاص آگاهند و از عزت نفس و توانایی کنترل خوبی بر روی خودشون و افکارشون برخوردارند از این هوش در سطح بالایی بهره می برند.

هوش طبیعت گرا:

یعنی مهارت در شناخت و طبقه بندی گونه های مختلف جانوری، گیاهی و یا محیط طبیعی، شناخت عوامل طبیعی مختلف مانند تشکیل ابرها و کوه ها و… و یا توانایی تشخیص در اَشکال غیر زنده مثل شناسایی انواع ماشین ها در محیط های زندگی شهری.

 

شناسایی هوش های چندگانه در کودکان:

تعیین هوش های چندگانه افراد، کار ساده ای نیست چون هیچ آزمون مشخصی که بشه نوع و کیفیت هوش های یک نفر رو با کمک اون مشخص کرد، وجود نداره. همونطور که در ابتدای این مطلب گفتم گاردنر با دلایل منطقی با آزمون های استاندارد شده تشخیص هوش، اون هم به صورت تفکیک شده و مجزا از زندگی و در حوزه های محدود، مخالفه.

به همین خاطر بهترین روش برای سنجش هوش های چندگانه، مشاهده ساده است. توجه همراه با واقع بینی به نحوه انجام وظایف و فعالیت های فرد در زندگی می تونه نشونه هایی از بروز انواع هوش ها و یا هوش برتر هر فرد رو نشون بده و نتایج این برداشت خیلی واقعی تر و درست تر از به کار بردن شیوه های غیرطبیعی و آزمون های مختلفه. بنابراین برای تشخیص نوع و کیفیت هوش های چندگانه در کودکان هم باید به رفتارها، نحوه تفکر و شیوه پیدا کردن راه حل ها و علاقمندی های اونا توجه کنیم و به علائم و نشانه های هر کدوم از هوش ها در عملکردشون، دقیق باشیم.

کودکان در چه زمان هایی گرایش اصلی هوش خود را بروز می دهند؟

  • یکی از مواردی که می تونه گرایش اصلی هوش یک کودک رو در میان هوش های هشت گانه و شیوه اصلی یادگیری او رو نشون بده نحوه پرکردن اوقات فراغت اوست. توجه کنید که وقتی کسی نیست که به کودک بگه چکار کنه، او چطور خودش رو سرگرم می کنه؟

کودکانی با هوش طبیعت گرای بالا با آکواریوم یا قفس حیوانات مشغول میشن یا به بازی در باغچه علاقه نشون می دهند. کودکانی با هوش مکانی بالا با طراحی و نقاشی و کودکانی با هوش حرکتی -جسمانی بالا به بازی های حرکتی یا درست کردن کاردستی مشغول میشن. کودکانی که در هوش زبانی تواناترند به صحبت کردن با دیگران یا خوندن کتاب می پردازند و کودکانی با هوش منطقی-ریاضی بالا با بازی های فکری وقت خودشون رو پر می کنند.

  • یکی دیگه از روش هایی که میشه هوش توسعه یافته تر کودکان رو به وسیله اون تشخیص داد، مشاهده رفتارهای به ظاهر خارج از قاعده و قانون شکنی های اوناست. بچه هایی که از هوش زبانی بالایی برخوردارند، بیشتر احتمال داره که در کلاس درس خارج از نوبت حرف بزنند یا وسط حرف دیگران بپرند. بچه هایی با هوش مکانی بالا بیشتر احتمال داره به خط خطی کردن دفترشون یا خیال پردازی مشغول بشن و بچه هایی با هوش طبیعت گرای بالا ممکنه بدون اجازه حیوونی رو با خودشون به کلاس درس یا اتاقشون ببرند.

اینها نشونه هایی هستند که باید بهشون توجه کرد و تکرار شدنشون رو در کودک در نظر گرفت و در کنار سایر علائم رفتاری قرار داد تا به شناخت بهتری از زمینه های هوشی توسعه یافته تر کودک برسیم.

فعال کننده ها و غیرفعال کننده های هوشی:

تجربه های فعال کننده یا غیرفعال کننده از مهم ترین عوامل ایجاد و شکوفایی و یا توقف و خاموشی زمینه های هوشی هستند. این تجربه ها می تونن نقطه عطف رشد استعدادها و توانایی های یک فرد باشند.

چنین اتفاقاتی غالباً در دوره کودکی رخ می دهند و برای همین هم نحوه بازخورد ما به رفتارهای بچه ها، حتی به رفتارهای خارج از قاعده و قانون شکنانه اونا بسیار اهمیت داره.

تجربه های فعال کننده در حکم جرقه ای هستند که باعث روشن شدن و پیشرفت یک هوش خاص در کودک میشن و بالعکس تجربه های غیرفعال کننده باعث توقف رشد هوشی در کودک میشن.

برای مثال زمانی که انیشتین 4 ساله بود پدرش قطب نمایی رو بهش نشون داد. خود او گفته که همون قطب نما باعث شد تا وجودش سرشار از عشق و تمایل به کشف اسرار جهان بشه. همین طور که می بینید این تجربه یک تجربه فعال کننده بود که نبوغ و هوش او رو تحریک کرد و باعث شد به مسیری بره که به یکی از اشخاص برجسته تاریخ تبدیل بشه.

منوهین، برترین نوازنده ویولون جهان در قرن بیستم هم بعد از اینکه در چهار سالگی همراه والدینش به کنسرت ارکستر سمفونی سانفرانسیسکو رفت، چنان مجذوب ساز ویولون شد که با اشتیاق درخواست یادگیری اون رو داد و به برترین نوازنده این ساز در دوره خودش تبدیل شد.

در مقابل کودکی که به خاطر درست کردن یک کاردستی در کلاس، به وسیله معلم مؤاخذه میشه و در برابر بقیه تحقیر می شه از جریان پیشرفت هوش مکانی خودش باز می مونه. بلند شدن فریاد پدر به خاطر صدای بلند ساز در خونه می تونه باعث بشه که کودک دیگه سراغ آلات موسیقی نره. همین طور کودکی که به خاطر همراه داشتن برگ های کثیف و گل آلود و بردن اونا به کلاس یا اتاق تنبیه میشه فرصت شکوفایی هوش طبیعت گرای خودش رو از دست میده.

تجربه های غیرفعال کننده معمولاً با شرم، ترس، خشم، گناه و بقیه احساسات منفی همراهند در عوض تجربه های فعال کننده فرد رو سرشار از اشتیاق، علاقه، لذت و احساسات و هیجانات مثبت می کنند.

سایر عوامل مؤثر بر شکوفایی هوش های چندگانه در کودکان:

دستیابی به منابع لازم و مربیان:

اگر کودکی در خانواده ای زندگی می کنه که توانایی مالی خرید  آلات موسیقی رو ندارند، هوش موسیقایی اون کودک، دست نخورده و رشد نیافته باقی می مونه.

عوامل تاریخی و فرهنگی:

اگر کودکی استعداد فوق العاده ای در ریاضیات داشته باشه و در جامعه ای هم زندگی کنه که برای این رشته اهمیت فراوانی قائل باشند، هوش منطقی_ریاضی او رشد خواهد کرد در مقابل اگر دختری به ورزش و حرکات جسمانی علاقمنده ولی در جامعه و با فرهنگی زندگی می کنه که ورزش رو برای دختران ناپسند می دونه، هوش حرکتی_جسمانی او رشدنیافته باقی می مونه.

عوامل جغرافیایی:

اگر کودکی در روستا زندگی می کنه و روی زمین کار می کنه، شانس بیشتری برای توسعه هوش طبیعت گرا و هوش حرکتی_جسمانی خودش پیدا می کنه به نسبت کودکی که در شهر و در طبقه شصت و دوم یک آپارتمان زندگی می کنه.

عوامل خانوادگی:

اگر شما به هنر علاقه داشته باشید ولی والدینتون اصرار داشته باشند که وکیل بشید، شما در ازای افزایش هوش زبانی خودتون در مسیر رشته وکالت، در هوش مکانی ضعیف خواهید شد.

 


 

با توجه به مطالب گفته شده، بیایید تلاش کنیم که زمینه های اصلی علاقمندی و هوش کودکان رو پیدا کنیم و با ایجاد فرصت های مناسب اونا رو به سمت شکوفایی هر چه بیشتر اون زمینه هدایت کنیم و نتایج مؤثر این شیوه رو در موفقیت های تحصیلی، شغلی و لذت بردن از زندگی و کارشون ببینیم.

نکته:

برای شناسایی بهتر هوش های چندگانه در کودکان و پیدا کردن زمینه هوشی توسعه یافته تر در اونا فهرستی از نشانه های برتری هر کدوم از انواع هوش ها وجود داره که می تونید از اینجا اونو مشاهده کنید.

منبع: هوش های چندگانه در کلاس های درس نوشته توماس آرمسترانگ، ترجمه مهشید صفوی که مطالب و مثال هایی رو بهش اضافه کرده ام.

منبع تصویر شاخص این نوشته: www.bibalex.org

اشتراک گذاری این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *